آیه 114
یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ
واژه ها
ایمان: گرایش[1]، پذیرش، عقد قلبى (اعتقاد) – با لام معناى تصدیق را مىدهد و در همهى این معانى معناى امن و امنیت را دارد، ایمان چیزى که به انسان امنیت و امان مىدهد، مرحلهاى بعد از اسلام
ایمان: گرایش، اعتقاد، تصدیق. با واسطهى «باء»، اعتقاد و با واسطهى «لام» تصدیق را مىرساند ولى مىتواند همراه «لام» ایجاد امن و امنیت را برساند؛ مثل «یؤمن باللّه ویؤمن للمؤمنین»؛ که در سطح نگه داشتن منافقین و اُذُن بودن رسول امنیت مؤمنین را فراهم مىسازد. ایمان مرحلهاى از شناخت و احساس را در برمى گیرد و با عشق و محبت همراه است.[2]
آخِر: و بر وزن فاعل در مقابل اوّل؛ یعنى انتها و پایان و نهایت. واحد غیر اولى که بعد از آن هیچ چیز دیگرى نیست. مؤنث آن آخرت است. و تأخیر در مقابل تقدیم عقب انداختن و اوّل نیاوردن.
آخَر: بر وزن افعل مانند اکبر ، به فتح خاء، یعنى ، یکى دیگر.مؤنث آن اخرى است.»خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیئاً… یجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ… أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ«.
بر اساس معنای لغت و موارد استعمال معلوم می شود که آخرت به معنای ادامه و نهایت اول است. و در نگاه قرآنی ادامه دنیاست با این تفاوت که دنیا دار مجاز است است و آخرت دار قرار . و دارآخرت چه در قالب اضافه یا وصف حکایت از منزلی بعد از منزل دنیا دارد و از آیات قرآنی و اکثر روایات استفاده می شود که ظرف بهشت است و با قیامت و ساعت متفاوت است . اگر چه آخرت به تنهایی نهایت را معنی می دهد
دنیا بر وزن فعلی صفت تفضیلی و مؤنث ادنی مشتق از دنی یا دنئ بمعنای کوچکتر ،کمتر ، پستر یا نزدیکتر در برابر اقصی و آخره و اکثر و ابعد در قرآن بیشترین استعمال آن در برابر آخرت است که به معنای متأخر است و
معروف: شناخته شده از جهت خوبى و زیبایى، چیزى که طبیعت انسانى به آن میل دارد، چیزى که موجب تسکین قلب است و دل با آن آرام مىگیرد
منکر: در مقابل معروف، ناشناخته، ناپسند، آن چه که طبع آدمى آن را ناخوش دارد
مفهوم و معناى معروف و منکر را امام حسین(ع) که یکى از مهم ترین اهداف قیامش امر به معروف بوده چنین بیان مىکنند. »… فَلَوْ رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ رَجُلًا رَأَیْتُمُوهُ حَسَناً جَمِیلًا یَسُرُّ النَّاظِرِینَ وَ یَفُوقُ الْعَالَمِینَ، وَ لَوْ رَأَیْتُمُ اللُّؤْمَ رَجُلًا رَأَیْتُمُوهُ سَمِجاً مُشَوَّهاً تَتَنَفَّرُ مِنْهُ الْقُلُوبُ وَ تُغَضُّ دُونَه؛[3] اگر بخواهید به شکل محسوس و ملموس معروف و منکر را ببینید، آن دو را به عنوان یک فرد تصور کنید؛ معروف را مردى خواهید دید خوب و زیبا آن گونه که بینندگان را مسرور مىکند و در حسن و زیبایى بر همهى عالمیان برترى مىیابد. و منکر را در قیافهى مردى خواهید دید که بسیار ناهنجار و زشت و کریه است، به گونهاى که دلها از او نفرت و انزجار دارد و چشمها با دیدن او فرو بسته مىشوند.
سرعت: چیزى را در زمان خودش انجام دادن و شتاب. سَرَعَ: شتاب کردن است و اَسرَعَ: شتاب گرفتن و خود را شتاباندن، در برابر بطىء و کند. و عجله در برابر تأنی؛ زودتر از موعد اقدام کردن به این جهت حضرت می فرمایند: مِنَ الْخُرْقِ الْمُعَاجَلَهُ قَبْلَ الْإِمْکَانِ وَ الْأَنَاهُ بَعْدَ الْفُرْصَه[4]
سرعت گاهی با فی استعمال می شود مثل همین آیه و گاهی با الی می آید: وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُم[5]
خیر: خوب، خوبى، خوب تر، برگزیده، آن چه که داراى نفع و جهت باشد. هماهنگ با نیازهاى انسان هر چند او را خوش نیاید؛ مثل دارو براى مریض
شر: بد، بدى، بدتر، گُر گرفتن آتش، مضر، ناهماهنگ با نیازهاى انسان هر چند او را خوش آید؛ مثل خربزه براى سرماخورده
صلح:ضد فساد به معنای سالم سازی و پاک نمودن و بر اساس آنچه که شایسته و بایسته است چیزی را جهت دادن و آماده کردن.
پرسش های ترکیبی و ارتباطی
چرا در اینجا و سایر موارد آیات ایمان به الله مقدم است ؟ این تقدم از جهت تشرف الله است یا سیر طبیعی ایمان است که انسان با ایمان به خود و درک وضعیتش به الله شناخت پیدا می کند و گرایش پیدا می کند و عاشق او می شود و در مرحله دوم با شناخت قدر خود به آخرت شناخت و سپس ایمان می آورند.
رابطه این فقرات با هم چیست؟ چگونه ایمان به دنبال خود عمل را می آورد و چگونه این ایمان به عمل سرعت می بخشد؟
با اینکه امر به معروف از جمله خیرات است چرا مستقل آمده ؟آیا به جهت جایگاه آن است یا به جهت سرعت است که اگر سرعتی نباشد باز هم مطلوب است؟
تعبیر مصلحین به جای صالحین رساتر نبود و یا هر مصلحی اول باید صالح باشد به ویژه اینکه بالاتر از ایمان آمر به معروف و ناهی از منکر هستند و یا به این جهت است که این دو از هم تفکیک ناپذیرند؟
شکی نیست که هر مصلحی صالح است و لی ممکن است صالح اهل اصلاح باشد ولی به مقام مصلح نرسیده باشدکه مصلح به تعبیر قرآنی کسی است که با تکیه بر کتاب به اقامه دین قیام کرده و در پی تحقق دین است[6]. با اینکه در این مرحله صالح امر به معروف می کند ولی این بخشی از دین است نه تمام دین.
عشق به الله و آخرت از چه چیزی نشأت می گیرد؟
تفاوت علم و آگاهی و شناخت با ایمان چیست؟
تلاوت آیه
اثبات معاد[7]
تقدیر؛ یعنى تو اندازه استعدادها و مقدار نیروهایت را کشف کنى و از اندازه آنها، ادامه و امتداد خود را بیابى. اندازه استعدادها، نمایانگر ادامه توست. اینجاست که معاد مطرح مىشود و بینش قرآن نسبت به معاد همین گونه است.
درباره معاد، بحثهاى متعددى مطرح مىشود و راههاى اثبات آن در قرآن، هم شناخت انسان، هم شناخت جهان و هم شناخت «اللَّه» است. این سه شناخت، به ایمان و عشق به معاد منتهى مىشود. [8]
عشق به معاد
در قرآن نسبت به معاد، ایمان و گرایش و علاقه مطرح است و انسان به امتداد خود، نه تنها آگاه که علاقمند است: «یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَومِ الْآخِرِ»[9]
انسان با توجه به همین قدر و ارزش و با توجه به همین وسعت وجودىاش امتداد و ادامه عظیم خویش را احساس مىکند. احساس مىکند که مرگ یک تولّد است. مىیابد که موت، یک مخلوق است و وجود بزرگتر؛ وجودى که حتى از حیات جلوتر است: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الحَیَوهَ».
مىفهمد که موت، یک امر وجودى است نه عدمى. شروع است نه تمام شدن.
انسانى که حتى با مرگش متولد مىشود، نمىتواند حرکتش را به هفتاد سال محدود کند، اینجاست که عشق به معاد مطرح مىشود. او احساس مىکند ادامه دارد و به ادامه خویش نه تنها شناخت که عشق پیدا مىکند. تنها معرفت معاد مطرح نیست که عشق به این امتداد مطرح است: «یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَومِ الْآخِرِ».[10]
کفر و ایمان، از انسان شروع مىشود و به ادامهى او و به اللَّه مىرسند:مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه.
ما در این سوره (نمل) از پیوند ایمان به معاد و ایمان به اللَّه، نشان مىبینیم، همانطور که در تمام قرآن یُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِر، با هم همراهند. چون این هر دو ایمان، از یک پستان شیر مىنوشند و از یک جام سیراب مىشوند و آن هم ایمان به خویشتن است.[11]
[1] – تفاسیرکهن ایمان را به گرایش معنی می کنند از جمله کشف الأسرار و عده الأبرار، ج1، ص: 40 الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ایشان که بنا دیده و پوشیده میگروند. وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ- و ایشان که میگروند
[2] – تطهیر با جارى قرآن(1)، ص: 13
[3] – اعلام الدین، حسن بن ابى الحسن دیلمى، ص: 298
[4] – نهج البلاغه،حکمت:363
[5] – آل عمران: 133
[6] – وَ الَّذینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحین اعراف: 170
[7] – برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به کتاب حیات برتر نگارشی از سخنرانی های استاد
[8] – حرکت:ص، 79
[9] – حرکت ص :79