اساس کار در این نوشته گفتگو از آیاتی است که مرحوم استاد صفایی در گستره نوشته های خود به غیر از نوشته های تفسیری – مانند تطهیرها- آنان را تلاوت کرده است. توضیحات بیشتر را در اینجا ببینید
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ (214سوره بقره)
تنها تولد کافی نیست باید تولید کرد تا بهشتی شد
در این آیه آمده خیال مىکنید به بهشت راه مىیابید پیش از آنکه گرفتارىها و رنجهایى که به پیشینیان رسید به شما برسد؟ آنها که رنجها و سختىها به ایشان چسبیدند و تکانشان دادند و زیر و رو شدند تا آنجا که پس از سختىها در مقام طلب برآمدند و پرسیدند: «مَتى نَصْرُ اللَّه».
از این آیه بر مىآید که پس از تحمل سختى و طلب نصر، باز هم نصر خدا نمىرسد، که تازه نزدیک مىشود؛ «الْا انَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ». «5»
اینها پس از این همه رنج و سختى و لرزیدن و زیر و رو شدن، تازه به نصر نزدیک شده بودند، که نصر واصل و وصال نصر گامى دیگر مىخواست. تحمل کافى نبود، طلب کافى نبود، اقدام هم مىخواست.
آنها که آگاهیشان به حرکت و حرکتشان به درگیرى و درگیریشان به رنجها انجامیده باید اقدامى بکنند؛ که باید همدستهایى تهیه کنند و آنها را بکارند تا زیاد شوند و سپس جمعشان کنند و از جمعشان بهره بگیرند.
تنها تولد کافى نیست. تولد از شکم عادتها و سنتها، تولد از بطن ضلال و کفر، باید با تولید و تکثیر تو همراه باشد، وگرنه این تولد نتیجهاش مىشود آه و ناله و درد و رنج، در حالى که باید این همه به اقدامى منجر شود و تولیدى شکل بگیرد. و این مولودها باید در جایگاهها و پستها نفوذ کنند و دشمن را از داخل منهدم سازند و آنگاه در جلویش بایستند و نابودش کنند. و اینجاست که همه چیز به یاریشان خواهد شتافت، حتى تکذیب دشمن و لجاجت او به اینها کمک خواهد کرد، که نوح مىگفت: «رَبِّ انصُرْنى بِما کَذَّبُونِ»؛ خداى من! مرا با همان که تکذیبم مىکنند، با همان یاریم کن. نمىگوید مرا در آنچه که تکذیب کردند یارى کن، که مىگوید: «فانصرنى بما»، نمىگوید: فَانْصُرنى فیما. نصر خدا حتى با تکذیب و لجاجت دشمن به تو مىرسد، که عدو شود سبب خیر …[1]