اساس کار در این نوشته گفتگو از آیاتی است که مرحوم استاد صفایی در گستره نوشته های خود به غیر از نوشته های تفسیری – مانند تطهیرها- آنان را تلاوت کرده است. توضیحات بیشتر را در اینجا ببینید.
شتاب و سبقت
وَ لِکُلٍّ وِجْهَهٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (148)
تربیت دینی بر حوزه های مختلف معرفت و احساس و عمل اثر گذار هستند و همه این حوزه ها را دگرگون می کنند و همزمان با اثر گذاری آفت های هر حوزه را شناسایی و مداوا می کنند ؛ از جمله در حوزه عمل برای اینکه انسان گرفتار استکثارو غرور یا یأس و سرخوردگی نشوند باید به نسبت های عمل توجه نموده و عمل را با جایگاهش مقایسه کند و به تلاوت این آیه گوش فرا دهد که استاد می گویند :در طول تاریخ خیلىها از حسین یاد کردند و خون هم دادند. بعد از عاشورا چهارهزارخون از توابین بر روى زمین ریخت. ولى این خونها چه کرد؟ قطرههاى بنزین اگر در جایگاه خودش بنشیند حرکت ایجاد مىکند، اما خروارها بنزین آزاد، جز حرارت اثرى ندارد. این مهم است که عمل را بازمان و مکان خودش بسنجیم و شتابکنیم. فقط به عمل و اقدام قانع نباشیم که:سارعوا الى مغفره»، «1» «فاستبقوا الخیرات». «2» باید شتاب داشت و مسابقه داد و کار را در زمان و مکان مناسبش ارائه داد.[1]
عشق شدیدتر
وَ الَّذینَ آمَنُوا اشَدُّ حُبّاً للَّهِ(165)
براى تربیت انسان، براى ساختن بشر باید در او عشقى آفرید که از تمام غریزهها نیرومندتر باشد و باید در او نیرویى گذاشت که تمام زنجیرها را با خود بردارد و تمام نگهبانها را همراه بکشد.و مادام که این عشق عظیم و این نیروى بزرگ در انسان نیاید و پا نگیرد، براى انسان حرکتى نخواهد بود و از بند اسارتها نجاتى نخواهد یافت.
قرآن مىگوید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا اشَدُّ حُبّاً للَّهِ»؛ آنها که به سوى حق گرویدهاند و به سوى «اللَّه» آمدهاند، از عشق، از محبت شدیدترى نسبت به حق برخوردارند.
ما از محبوبهاى خود به خاطر محبوبترى چشم مىپوشیم و خوب را فداى خوبتر مىکنیم و آنچه با اهمیتتر است انتخاب مىکنیم. با آن که پول را دوست داریم مىدهیم تا به آنچه بیشتر مىخواهیم برسیم. با آن که جان خود را دوست داریم از جان خودمىگذریم تا به آزادى دست یابیم. عشق شدیدتر و حب «اللَّه» ما را از اسارت غرایز و حب نفس و حب دنیا آزاد مىکند. ابراهیم با آن که اسماعیل را دوست دارد و خیلى هم دوست دارد، در راه حق و به خاطر دستور او قربانى مىکند.[2]
وَالّذینَ آمَنْوُا اشَدُّ حُبّاً للَّهِ.
آنچه ما را از خویشتن مىرهاند و از اسارتها آزاد مىکند، یکى شناخت عظمت ماست و دیگرى عشق بزرگتر. و این است که مؤمن از عشق بزرگترى سرشار است.[3]
جهاد با دشمن خارجی
قاتِلُوهُمْ حَتّى لاتَکُونَ فِتْنَهٌ(193)
جهاد باکفار و چشم پوشان، پس از تبیین ارزشها و صفبندى گروهها، مطرح مىشود و در این مرحله براى رفع و نفى فتنه و فریب، قتال و جنگ ضرورت مىیابد. که: «قاتِلُوهُمْ حَتّى لاتَکُونَ فِتْنَهٌ .[4]