مشورت
یکى از رفقا جهت مشکلى در زندگىاش از حاج آقا مشورت مىخواست. بعد از اینکه موضوع مطرح شد حاج آقا راه حلى ارائه کرد و بعد از اتمام صحبتها از او نظر خواسته و پرسید: خب، حالا چه کار مىخواى بکنى؟!
از آنجایى که خود حاج آقا هم مىتوانست در جریان مؤثر باشد، دوستمان گفت: حاج آقا اختیار ما دست شماست، هر تصمیمى بگیرید تصمیم ماست.
حاج شیخ با ناراحتى و تغیُّر به او گفت :
یعنى چه که اختیار شما دست منه؟! مگه شما خودتون عقل ندارین؟ قدرت تصمیم گیرى ندارین؟ شما از من مشورت خواستین من هم مشورت دادم ولى معناش این نیست که آخر کار افسار کار رو به دست من بدى که: حالا هر چى شما بگى!
مشورت اینه که تو اطلاعاتى را از چند نفر به دست بیارى و آخر کار خودت با جمع بندى، مقایسه و… بین اونها بهترینش رو انتخاب کنى؛ یعنى آخر الامر این تو هستى که تصمیم مىگیرى نه کس دیگه.
…مشورت چشم خویش را کور کردن نیست بلکه از چراغها و نورهاى دیگر بهره گرفتن است
آنها که ترازوى خود را گرفتار مىشناسند مىتوانند با ترازوهاى آزاده مرتبط شوند و از آنها بهره بگیرند. «مسئولیت و سازندگى، ص: 87»
مشورت فقط جمع آورى نظریات این و آن نیست که اساس مشورت به دست آوردن اطلاعات و جمع بندى و مقایسه نقدها مىتواند باشد. «روابط متکامل زن و مرد، ص: 19»