بعضىها از توصیه زیاد او به ازدواج تعجب مىکردند. برخى اعتراض، و افرادى هم سوء تعبیرهاى احمقانه داشتند. اما او همیشه مىگفت که ضعف ما در عمل، نشانه ضعف ایمان و محبت به حق[1] و ضعف در محبت به حق، زاییده عدم شناخت است.[2] و اولین قدم را پیش از شناخت و آگاهى، آزادى و رهایى از اسارتها مىدانست. همچنانکه قرآن کار انبیاء را همین برداشتن غل و زنجیرها مىداند[3] .
به هر حال با اولین آشنایى با جوانان و هر فرد مجردى به ازدواج توصیه مىکرد. بهانهها را مىشکست و موانع را تحقیر مىنمود و همه مشکلات را به سرپنجه تدبیر، و بزرگ نمودن هدف و توکل بر خدا حل مىکرد. او نیاز جنسى را مانع بزرگى بر سر راه مىدید و بازىهاى نفس را مىشناخت. به همین سبب مىگفت که باید از این هم عبور کرد و نماند. مىدانست که این امر چه طور در انتخابهاى انسان تاثیر مىگذارد و به طور پنهان و خزنده رهزنى مىکند. مىگفت نفس را باید تزکیه کرد، فکر را باید آزاد کرد تا درست قضاوت کند. و مثال زیبایى مىزد که طلا فروشها هنگام کشیدن طلا، پنکهها را خاموش مىکنند تا جریان هوا در ترازو و سنجش اثر نگذارد!
و حالا خاطراتى در این باره به یکى از همین بچهها گفت: چرا ازدواج نمىکنى؟ او گفت: هنوز زود است.
فرمود: اگر کسى لباس گرم زمستانى یا نفت چراغش را زودتر تهیه کند، بهتر نیست؟
به دیگرى همین توصیه را کرده بود، اما جوان گفته بود: آخر کى به ما زن مىدهد؟
فرمود: وقتى تو خودت روى خودت حساب باز نمىکنى، چه طور دیگران روى تو حساب باز کنند. و خودش ماجراى شیرینى را تعریف کرد که در صفحات قبل گذشت.
[1] . چنانکه در دعاى شعبانیه، که به شدت مورد تاکید امام خمینى بود و در آن یک عرفان اصیل ارائه مىشود، مىخوانیم: «من نمىتوانم از گناه و نافرمانیت (به اطاعت) منتقل شوم، مگرزمانى که مرا براى محبت خودت بیدار کنى…»
[2] . این سیره ی مدارا و رهنمود قدم به قدم استاد، در کتاب مسئولیت و سازندگى، جلد 1، باشفافیت تمام دنبال مىشود.
[3] . «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم» (اعراف ـ 157)