توضیح: متن زیر حاصل مصاحبهای مکتوب است که با حجت الاسلام و المسلمین پارسا درباره حضرت زهراء سلام الله علیها انجام شده است. بدین وسیله از ایشان که قبول زحمت فرمودند و به سؤالات ما پاسخ دادند، تشکر میکنیم.
قسمت اول:
لیلهالقدر: بررسی شخصیت حضرت زهراء سلام الله علیها و زندگی او چه اهمیتی برای ما دارد؟
سخن گفتن از شخصیتى که داراى عظمتى ویژه و پرورشى نمونه و حضورى همه جانبه در تمام جهات انسانیت است، عشق و عجز را به همراه خود میآورد.
قرآن کریم، پیامبر اسلام(ص) را الگو معرفی میکند و پیامبر اسلام(ص) با بیانات گوناگون در موارد متعدد، اهل بیتش را به عنوان الگوی امت معرفی میکند و در محور اهل بیت، فاطمه زهرا(س) قرار دارد که رسول خدا(ص) با بیان زیبای “و هی سیده نساء العالمین“ او را الگو و نمونهی زنهای عالم تا قیامت معرفی نموده است.
حضرت فاطمه زهرا(س( در تمام ابعاد زندگی الگو و نمونه است و شخصیتی است که در کمتر از 20 بهار عمر خود در دنیا، خود را به چنان مقام و عظمتی رسانید که مایهی مباهات خداوند در برابر فرشتگان قرار گرفت.
فاطمه محور هستى و انگیزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:«یا أحمد! لولاک لما خلقت الافلاک، لولا على لما خلقتک، لولا فاطمه لما خلقتکما»
کسی که، رسول خدا او را مدح کرده: «فَاطِمهُ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیّ»؛«فَاطِمهُ أَعَزُّ النَّاسِ عَلَیَّ» محبوب ترین و عزیزترین آدم پیش من زهرای مرضیه (ع) است…
لو کان الحُسن شخصا، لکان فاطمه، بل هی اعظم. انّ فاطمه ابنتی خیر أهل الأرض عنصرا و شرفا و کرما
اگر حُسن (و جمال) الهی در سیمای شخصی مجسّم می گشت، هر آینه در فاطمه علیهاالسلام بود، بلکه فاطمه علیهاالسلام از آن بزرگ تر و افضل است. همانا فاطمه دخترم، بهترین اهل زمین از نظر سرشت، شرف و کرامت است».
او مدل و اسوه آسمانی است، و از زندگانی آسمانی اش فروغ هدایت به منهج رهپویان حقیقت جاری است؛ او عصاره آفرینش و لطیفه خلقت است.
حضرت باقر (علیه السلام) چنین مى فرمایند:
حضرت فاطمه ى زهرا (علیهاالسلام)- چنان منزلتى دارد که پیرویش بر همهى مخلوقات خدا از جن و انس و پرندگان و وحوش گرفته تا پیامبران و ملائکهی مقرب، واجب و ضرورى است».
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید:
رسول خدا خیلى فاطمه را دوست مى داشت و او را مى بوسید. عایشه اعتراض کرد، پیامبر در جواب فرمود: هنگامى که مرا به معراج بردند، داخل بهشت شدم . جبرئیل مرا نزد درخت طوبى برد. از میوه هایش به من داد و آن ها را خوردم . پس نطفه اى در من بوجود آمد. زمانى که به زمین آمدم ، با خدیجه همبستر شده و او به فاطمه حامله شد. بدین جهت هر وقت فاطمه را مى بوسم ، بوى درخت طوبى به مشامم مى رسد
او که از کودکی، نه تنها به عنوان یک دختر نسبت به پدر، بلکه همچون مادر دلسوز از پدر در برابر اذیتهای مشرکین، پاسداری و از مقام نبوت حمایت نمود تا آنکه لقب «ام ابیها» برخود گرفت و او که در دفاع از مقام ولایت که تداوم بخش راه نبوت و رسالت پیامبر میباشد، جان را در طبق اخلاص نهاد و مقام اولین شهیدهی راه ولایت را به خود اختصاص داد.او که در تربیت فرزندان با بینش الهی و نیایش های معنوی و عبادی آن قدر کوشید تا روح و روان فرزندانش را با عبادت و نیایش شبانه، آشنا و مأنوس گردانید و آن قدر درس صبر و استقامت را با عمل به فرزندان خود آموخت که قهرمانان صبر در سر زمین کربلا گردیدند و ملائکهی آسمان از صبر و استقامت آنان به شگفت آمدند.
آن قدر در محراب عبادت استقامت خالصانه ورزید تا ملقب به عابدترین فرد گردید و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که نور عبادت او از محراب عبادت به آسمان آشکار و از این باب معروف به “زهرا» “گردید.
در شوهرداری آن چنان کوشید که تا آخر عمر، علی(ع) از او ناراضی نگردید و او از علی(ع) ناراضی نگردید و در مقام عفت و حیا و حجاب، صدر نشین زنان عالم گردید و در زهد و قناعت زاهدان عالم را به شگفت واداشت.
و در یک کلام؛ در تمام ابعاد زندگی آنچنان خداگونه قدم گذاشت تا انوار جلال و تجلیات جمال ذات احدیت در آینه جانش انعکاس یافت و مقام والای عصمت را از خداوند با نزول آیه تطهیر دریافت نمود، و اطاعت از خدا را آنچنان عجین زندگی خود نمود تا به مقامی رسید که رضای او رضای پیامبر و رضای خدا و غضب او غضب پیامبر و خشم و غضب خدا گردید و وجودش چنان مظهر تجلی ذات خدا گردید که اذیت او اذیت خدا قلمداد گردید.
شخصیت حضرت زهرا(س( در ابعاد مختلف زندگی آن حضرت، به عنوان الگو و نمونهی زندگی مطرح است و هر بعدی از زندگی آن حضرت، تجلی انوار جمال و جلال الهی است.
لیلهالقدر: شما دلیل این عظمت و جایگاه بزرگ حضرت زهراء را بیشتر در چه چیزهایی میدانید؟
تمام عظمت فاطمه در انتخاب هایش است. هر کس در زندگی اش چیزی را انتخاب می کند؛ یکی می گوید مثلاً فلان هنرپیشه الگوی من است؛ یا فلان موزیک و آهنگ، یا فلان امپراطور و شخصیت برای من به عنوان فرد مرجع مطرح است. انسان از صبح تا شب، دائماً در حال انتخاب است. شما مثلا وقتی پارک می روید، می گویی اینجا می نشینم چون خلوت تر است؛ چون خنک تر است. در حال انتخاب هستید. و یا برای خانه خریدن یکی می گوید می خواهم خانه ام کنار مسجد باشد برای اینکه می خواهم نماز جماعت بروم؛ یکی می گوید می خواهم دور از مسجد باشد تا صدای اذان و ختم و اینها را نشنوم، در حال انتخاب است.
انتخاب های چهارگانه حضرت فاطمه
در این جا چهار تا از انتخاب های حضرت زهرا علیها السلام را بیان می کنیم تا ملاحظه کنید، فاطمه علیها السلام چرا فاطمه است؟ پدرش اگر دست زهرای مرضیه علیها السلام را می بوسید، و او را مادر (ام ابیها) خطاب می کرد، اگر با سه قرص نانی که در راه خدا می دهد آیه 18 از سورۀ هل اتی در شأن حضرت نازل می شود. اینکه امام باقر علیه السلام مریض می شوند و تب می کنند، وقتی آب به سر و صورتش می زنند می گوید یا فاطمه! و با نام مادرش از خدا شفا می خواهد! و یا نقل شده پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی می خواستند بعضی از مسایل و احکام شرعی را بگویند پیش از آن نام فاطمه را می آوردند و می فرمودند: «یَا حَبِیبَهَ أَبِیهَا کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَام»ای فاطمۀ من! حبیبه و محبوبۀ من، هر چیزی که مست کننده باشد، حرام است. وقتی می خواهد این حکم را ابلاغ کند پیشوندش را نام فاطمه علیها السلام می آورد. این همه احترام به خاطر شخصیت و انتخاب هایی است که حضرت زهرا داشتند.
انتخاب رضای خدا بر رضای غیر خدا
در تمام صحنه های زندگی فاطمه علیها السلام رضایت خدا بر غیر خدا ترجیح داشت. وقتی به خواستگاری زهرای مرضیه علیها السلام آمدند پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان فرمودند: دخترم! علی، به خواستگاریت آمده، حضرت رضای خداوند را از پدر جویا می شود. با وجود اینکه خواستگارهای پولداری نظیر عبدالرحمن بن عوف به خانۀ پیغمبر رفت و آمد داشت. طوری که او پیشنهاد داد که خانۀ ده هزار درهمی را به نام فاطمه می کنم.
امام علی علیه السلام برای خواستگاری آمد، نخستین سؤالی که فاطمه پرسید این بود: «أرَضِیَ اللهُ»؛ آیا خدا از این ازدواج من راضی است؟اینکه پول دارد یا ندارد؛ خانه اش کجاست و… از ناحیۀ فاطمه مورد پرسش قرار نمی گیرد، تنها رضایت خداوند برایش مطرح است. آن هایی که مدینه مشرف شده اند می دانند که خانۀ زهرا علیها السلام جای محقری بوده است، اما در همان جا جبرئیل رفت و آمد داشته است.
با وجود اینکه فرزندان فاطمه کوچک بودند و نیاز به مراقبت بیشتری داشتند، اما خود حضرت «جُو» آسیاب و آرد می کرد و همزمان مشغول ذکر بود. می گویند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی این وضع را می بیند اشک در چشمانش حلقه می زند! دختر یگانه اش را که واسطۀ امامت و نبوت است می بیند که در دشواری های زندگی، زندگی می کند. برای اینکه با او همدردی کند می گوید: «یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَهَ الدُّنْیَا بِحَلاوَهِ الآْخِرَهِ»؛ دخترم تلخی دنیا را بچش! ان شاءالله با شیرینی آخرت حل می شود. درست است که اینجا برایت سخت و دشوار است، ولی در قیامت آن قدر مورد توجه قرار می گیری که همۀ این تلخی ها فراموش خواهد شد. فاطمه در جواب چه فرمود؟ دقت کنید! بعضی ها می گویند، اینجا خانه ام کوچک است عیب ندارد؛ اما خداوند در عوض در بهشت خانۀ بزرگتری به من خواهد داد. حضرت چنین نگفت، عرضه داشت: «الْحَمْدُللهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُللهِ عَلَی آلائهِ»پدر جان! خدا را شکر به همین خانۀ کوچک و زندگی، به همین سادگی .
پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از امیرالمؤمنین پرسیدند: زهرا چگونه زنی است؟ رفتار رسول خدا را ببینید چه قدر الهی است، که از علی علیه السلام می پرسد که زهرا چه طور همسری برای تو است؟ امیرالمؤمنین عرضه داشت: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَهِ الله»؛ فاطمه بهترین کمک برای من در مسیر طاعت خداست. حضرت زهرا علیها السلام شب عروسی وقتی وارد خانۀ امیرالؤمنین شد اشک می ریزد، علی علیه السلام می فرمایند زهرا جان چرا گریه می کنی؟
به نظر شما شب اول عروسی علت اشک ریختن زهرای مرضیه چیست؟ حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: علی جان! من از انتقال خانه پدر به خانه شوهر، یاد یک انتقال دیگری افتادم. یاد چه انتقالی؟ – یاد اینکه یک روزی از این دنیا باید به عالم قبر و قیامت رفت.یاد این افتادم که ما دو تا انتقال داریم؛ یکی به خانۀ شوهر، بعدی انتقال به قبر. از همان شب اول ازدواج یاد مرگ فراموش نمیشود. جدایی و طلاق اختلاف از کجا نشأت می گیرد؟ چرا آمار طلاق در ایران بالای سی هزار در سال است؟ بیشتر زوج هایی که طلاق می گیرند جوان هستند، از هر شش هفت ازدواج یکی در سال گذشته منجر به طلاق شده است! چرا؟ سی هزار طلاق برای یک کشور چرا؟ چرا در زندگی ها مهربانی نیست؟ باید بدانیم که به خاطر کمی امکانات نیست.
آمار نشان می دهد که بیشتر در خانواده های ثروتمند طلاق اتفاق می افتد. اما چرا؟ چشم اگر عفت نداشت، نفس اگر حد اشباع نداشت، نگاه اگر به دنبال ناموس دیگران بود و مرگ و یاد خدا اگر به فراموشی سپرده شد، غیر از طلاق انتظار نمی رود. فاطمه از شب اول حرف آخر را زد، فرمود: بعد از اینجا قبر است! اگر زوجین از اول حرف آخر را نزنند، همسرش یک ماه دو ماه، یک سال دو سال بعد، ویژگی های نخست را ندارد چرا که امور طبیعی رو به زوال است.
چرا استمرار زندگی ها کم شده؟ چرا در دادگاه ها اختلاف خانوادگی بیداد می کند؟ اگر زندگی فاطمه الگو قرار می گرفت بی ثباتی زندگی مشترک به کلی رو به زوال می رفت. مثل یک چنین روزی وقتی آقا امیرالمؤمنین کنار بستر زهرا نشست، اول سؤالی که زهرا از ایشان کرد این بود: علی جان! آیا از من راضی هستی یا نه؟ از پدرم شنیدم که مرد باید از زنش راضی باشد. از علی علیه السلام نقل شده است که «والله ما اغضَبَتنِی»؛ به خدا قسم حتی یک بار فاطمه مرا عصبانی و خشمناک نکرد. در اوج فقر و نداری زهرا حتی یک بار هم دل مرا با خواسته هایش نرنجاند. زهرای مرضیه حتی حلال غیر منهی را نخورد! روزها گرسنه ماند و غذا را به یتیم و اسیر و مسکین داد. کسی که این نان را می دهد نه به خاطر این است که اسمش در تاریخ بماند، خیر، چون دختر پیغمبر است و نه اینکه فردا از او تعریف کنند در کتاب ها از او چیزی بنویسند، بلکه می گوید: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ».این عظمت فاطمه علیها السلام است که رسول خدا آن گونه او را احترام می کند.
انتخاب های یک آدم به او ارزش می دهد. شما انتخاب حُر را در روز عاشورا ببینید! او امام حسین علیه السلام را انتخاب کرد و یزید و دنیا را انتخاب نکرد. دنیا را واگذاشت و آخرت را انتخاب کرد. اصل سخاوت را انتخاب کرد و اصل بخل را رها ساخت.
چرا وقتی امام صادق علیه السلام نام مادر را می شنید اشک در چشمانش حلقه می زد؟ انتخاب رضای خدا، بر رضای دیگران، اولین دلیل عظمت دختر رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم است. این عظمت باعث شد که مورد احترام پیغمبر خدا و امامان معصوم علیهم السلام قرار گیرد.
انتخاب فقر بر ثروت
فاطمه علیها السلام می توانست ثروتمند باشد؛ هیچ کاری نداشت زمینه و همۀ امکانات به صورت کامل برایش فراهم بود، با یک دعا و یک درخواست، دنیا در اختیارش قرار می گرفت، اما خودش فقر را بر ثروت ترجیح داد.
بنابراین ، کسانی که همّ و غمشان دنیا باشد و از جلوه های دنیاعبور نکرده باشند، نیاز به الگو و اسوه برای آنان ضرورت پیدا می کند.اسوه هایی که در سر به زنگاه زندگی و بن بست های آن میتواند راهگشا و راهبر باشند.
فاطمه، الگوى کسانى است که بیشتر از خودشان هستند و بیشتر از رفاه و عدالت و تکامل را مىخواهند؛ که انسان، با رسیدن به تکامل و شکوفایى استعدادهایش، جهتى عالىتر مىخواهد تا رشد داشته باشد؛ وگرنه خسر و خسارت، او را مىرباید. بررسی شخصیت فاطمه زهرا به عنوان یک الگو و اسوه میتواند برای همه کسانی که از دل دنیا بیرون آمدهاند و تولد دیگری پیدا کردهاند ضرورت پیدا کند.
لیلهالقدر: منظورتان از «تولد دیگر» چیست و این چه رابطهای با بررسی شخصیت حضرت فاطمه زهرا دارد؟
هنگامى که انسان از خودش متولد شد، هنگامى که به تولدى دیگر رسید، با این تولد تازه و با این ولایت میمون، انسان دو تا مىشود. انسان صاحب دو «مَن» مىشود. اول: «مَن»ى که بود؛ یعنی: «منِ» مادر. و دوم: «مَن»ى که شد؛ یعنی: «منِ» فرزند.
البته «منِ» مادر، خودش مجموعهاى از «من»هاست. مجموعهاى از احساسها و عاطفهها و نیروهاست. دنیاى بزرگى است. بزرگتر از آنچه که در روانشناسى آمده و در داستانها نقش بسته.
این «من» بزرگ، این «من» مادر، با این «من» فرزند، ناچار درگیر است و از این لحظه به بعد، لحظهى جهاد است. جهاد با نفس. مبارزه بانفس، یعنى همین دو تا شدن انسان و تولد دوبارهى او. مبارزه دو طرف مىخواهد. جهاد دو طرف مىخواهد. تو که هنوزتولدى نیافتهاى، بیش از یکى نیستى و این است که مبارزهاى ندارى.مبارزه معنا ندارد. مبارزه زمینه ندارد.
با شروع مقایسهها، همراه تکبیرها و در کنار شهادتهاست که عشق جهت مىگیرد و ایمان سر مىگیرد و جهاد شروع مىشود. این جهاد میان تویى است که متولد شده و میان تویى که تولید کرده و این هر دو طرف همراه نیروها و آموزشهایى هستند. نیروى «من» مادر، همان غریزهها و همان وابستگىها، همان طبیعتها وعادتهاست و نیروى «من» فرزند، همان عشقى است که از غریزهها بوجود آمده. همان زمینههایى است که اکنون تبدیل شده.
این هر دو «من» آموزشهایى دارند. از یک طرف شیطان است، خناس است که وسوسه مىکند، که دنیا را جلوه مىدهد، که غریزهها را تحریک مىکند. و از این طرف رسول و معصوم است که عشق بزرگتر را نشان مىدهد. مقایسهها را یادآورى مىکند و عظمتها را در دلت مىنشاند، تا دیگر دنیا در چشمت کوچک شود. تا همان غریزهها، همان حبّالخیر در تو شکل جدید بگیرد و از همان بدىها، تو خوبىها را بدست بیاورى، که با ترکیب مىتوان به تبدیل رسید. یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات.
خدا اینگونه بدىها را به خوبىها باز مىگرداند و اینگونه از همانها که تو بدى مىنامى، خوبى را بیرون مىآورد
بنابراین، فاطمه زهرا الگو و اسوه ی کسانی میتواند باشد، که در سکوی “تولد دوباره” ایستاده و از حوزه های عادات و تقلیدات وتأثرات محیطی عبور کرده و زندگی را از دریچهی تفکر و تعقل نظارهگرمیباشند.[1]