این جلسات که با حضور برخی اساتید مؤسسه لیله القدر و دانشجویان و طلاب علاقه مند به معارف دینی برگزار می گردد، سلسله نشستهایی شامل پرسش از سرفصلهای مهم و مبنایی در آثار استاد صفایی می باشد. در این جلسات ابتدا یکی از حضار به تقریر و جمع بندی مبحث انتخاب شده می پردازد و سپس پرسش هایی مطرح و هر کدام از دوستان حاضر اظهار نظر کرده و در نهایت نکات قابل استفاده در گفتگوها خلاصه و بازگو میشود.
ایجاد فضای گفتگو و بازخوانی انتقادی آثار استاد و به تبع آن، مراجعه و طلب پاسخ از شاگردان ایشان، از دستاوردهای این جلسات بوده که انشاءالله با پیگیری و ورود دوستان نکته سنج، فرهیخته و البته منتقد، به این جلسات، بهره اش روزافزون گردد.
- جلسه دوم
طرح موضوع:
پس از بحث آزادی فکر و پس از تفکر و کسب شناخت (اسلام) و عشق و گرایش (ایمان) نوبت به تزکیه و جهاد و مبارزه می رسد. در این راه طولانی هم مربی و هم متربی باید کلاس ها را بشناسند. چون مادامی که کلاس ها و مراتب در تاریکی باشند بهره برداری و وظایف و بارها هم در تاریکی خواهند بود زیرا تا ندانیم در کجا و در کدام موقعیت هستیم و تا ندانیم چه داریم و چه می خواهیم، اعمال ما و خودِ رفتن ما میشود مانع و سنگ راهمان. در همین مورد سؤالاتی در رابطه با مراحل یا مراتب سلوک پیش میآید.
پرسش اول:
آیا مقصود از مراحل سلوک همان مراحل عبودیت است؟ آنچه استاد در صراط مطرح میکنند (بنابر آنچه در سوره حمد آمده است) و عبودیت را در مرحله دهم، آورده و صراط مستقیم را همان عبودیت میگیرند با «ایاک نعبد» که در وسط راه مطرح میکنند چگونه قابل جمع است؟ آیا مباحثی که از اسلام و ایمان مطرح میشود جزء مراحل عبودیت است یا جزء مبادی و مقدمه آن؟
پاسخهای ارائه شده:
سلوک یک روند است و می تواند این روند اشتباه یا درست، به بهشت یا جهنم راه یابد که داریم «ما سللکم فی السقر» این با کلامی از استاد میتواند روشن شود:
عرفا میگویند اول شریعت و بعد طریقت و سپس حقیقت. در حالی که اساساً سلوک از عبودیت آغاز میگردد و اول حقیقت است بعد طریقت و بعد شریعت. این طور نیست که از شریعت به طریقت و به حقیقت راه پیدا کنی، این سیر معکوس است و سامان ندارد. (دعاهای روزانه حضرت زهرا(س) صفحه 73).
در سورۀ حمد ما داریم ایاک نعبد، این جمله حکایت از توحید و عبودیت انحصاری خدا را دارد، این انتخاب توست که پس از ارزیابی و همراه اسم خدا و حمد خدا به آن رسیده ای. تو همراه فکر و عقل و عشق به این انتخاب روی آورده ای که به صراط برسی و از نزدیک ترین راه، قدم برداری که عبودیت صراط مستقیم است. (صراط ص 170)
پرسش دوم:
آیا عبودیتی که در ایاک نعبد مطرح میشود با عبودیتی که در صراط المستقیم می آید متفاوت است این استعانت که بعد از عبودیت مطرح می شود برای چیست؟ اگر در ایاک نعبد به عبودیت رسیدیم پس استعانت برای رسیدن و هدایت به صراط مستقیم چیست؟
پاسخهای ارائه شده:
این سوالات را می توان در صفحه 324 از تفسیر سوره بقره و 171 از کتاب صراط یافت: صراط مسقیم گرچه با هدایت و معرفت و محبت و عمل آغاز میشود ولی با عجز و ابتلاء است که قریب و واصل میشود(با رسیدن به عشق تازه شروع جهاد و درگیری است و همراه بلا و فتنه و امتحان ، نوبت ظهور عجز است و پس از عجز مرحله اعتصام و استعانت که ایاک نستعین تنها با اوست که میتوان به عبودیت رسید و در صراط مستقیم افتاد) و با این مقدمات دیگر غرور و قرب و مستی قرب تو را نمیگیرد که انکسار و دلشکستگی توشه تمامی راه میشود و مانع از تمامی کبر و غرور و طلبکاری و توقع و انتظار….
ادامه سوره حمد تجلی این استعانت است که بدون فاصله شروع می شود اهدانا الصراط المستقیم، این طلب، این فریاد انسان متفکر عاقل عاشق مجاهدی است که در راه عبودیت به جهاد برخواسته و پس از بلاها و فتنه ها به عجز رسیده و بانگ برداشته که با او راه یابد که جز این راهی نیست.