ذ
ذبیح: کسی که در منی، بعد از عرفات و مشعر ذبحش کردهاند.(حج،129)
ذبح شرعی: هنگامی که از مرده چیزی بخواهیم بهره برداری کنیم.(حج، 188)
ذکر: توجه، یاد.(تطهیر3، 73) یادآوری معرفت سابق و آگاهی پیشین. معرفتی که مغفول مانده و به خاطر شهوات غالب و یا اشتغالهای بی حساب به فراموشی گراییده است.(وارثان عاشورا، 180)
ذلیل: انسانی که هدفی در بیرون و انگیزه و احساسی در درون نداشته باشد.(از معرفت دینی تا حکومت دینی،63)
ذوق: همان حساسیت و شعوری است که در اثر تمرکز و طلب شکل میگیرد. (استادودرس ادبی، 26)
ر
راکع: انسانی که پس از قیام از سر هستی و برخاستن از تمامی خودها و پرداختن به تمامی فرمانها، فروتن و متواضع است. دور از غرور و نخوت و طلبکاری و جدا از مقایسه(حج، 54)
رب: پرورنده و بارور کننده {که}با جهت و کمال و رشد همراه است.(تطهیر بقره، 47)
رب العالمین: پرورش در چند مرحله (مسئولیت و سازندگی،100)
رحمت: (حقیقت رحمت): توبه حالتی میرسی که دیگر رنجی نمیبینی و خیلی میارزد که آدم پشت اسبها و شترها ران صاف کند و استخوان بساید تا به حقیقتی برسد که رنجهایش را از دست بدهد و در متن بلاها و گرفتاریها راحت باشد و رنجی نداشته باشد.
رزق: عطاء مستمر و سهم و قسمت و نصیب و خوراک و طعام و تنعمها، بخشهای دنیوی و اخروی را در برمیگیرد. تمامی رزق تن و حس فکر و روح و عقل و قلب را در بر میگیرد که نعمتها و تدبر و معرفت و یقین و اطاعت و حب و بغض و قرب باشد. (تطهیر بقره، 14)
رشد: رهبری کردن استعدادهای تکامل یافته (رشد/22) زیاد شدن انسانی است که به استعدادهای تکامل یافتهاش جهت می دهد، آنها را از بن بست میرهاند و به دنبال روش حرکت و صراط و رهبری میافتد و ضرورت مذهب را مییابد. (رشد/24)به این دست و عقل و روح تکامل جهت دادن و بهره گرفتن(مسؤلیت وسازندگی،111)
رضا: حالت عبد است، از حق.(نامههای بلوغ، 112)
رضوان: پاداش حق است به عبد
رفعت ذکر: آگاهی تو از خودت و از دنیایی که در آن زندگی میکنی بالاتر بیاید و از عادتهای ریشه دار و آگاهی های سطحی بگذرد. (وارثان عاشورا. 171)
روح: روح حیوانی یا نباتی، حتی فکر و عقل انسانی نیست. روح ایمانی و الهی است، (نفخت فیه من روحی) (انسان در دوفصل 240) درک انگیزه ترکیب کلمهها و جملهها و آگاهی از عواملی که در نهان کارگر است.(رشد/7)
روح قرآن: فهم و سطحی که در آن موسیقی آِیهها و شکل آیهها و بلندی و کوتاهی آِیهها حرف می زنند. (روش برداشت ازقرآن /47)
روز غدیر: روز نور، روز سرور، روز سرشاری و اکمال، روز باروری و اتمام، روز رهبری و ولایت (غدیر، 3)
رنج دیده: انسانها با دلهایی از دریای درد و سرهایی با پیمانه غم از هر دردی دنیایی دارند و از هر غمی نمونه ای. دردها توانشان را برده و محرومیتها گرههایی در روانشان و عصیانهایی در رفتارشان و بهتها و جنون هایی در نهادشان ریخته. در کنار این فشارها ساییده شدند و حساس و لطیف، نازک دل و زود رنج، مأیوس و بی امید شده اند. (مسئولیت و سازندگی،166و167)
ریب: شک، ظن، گمان، توهم، دغل (تطهیره بقره، 12)
ز
زاهد: انسانی که منتظر ادای امانت و رساندن بار مسئولیت است. (از معرفت دینی تا حکومت دینی،218)
زلزالّها: لرزش تمامی زمین و وسعت یافتن آن است.(تطهیر2، 158)
زهد: رفت و آمد دنیا دل تو را لرزاند و در تو موجی ایجاد نکند.(قیام/ 125)آزادی از غیر حق (روش برداشت ازقرآن، 123) آزادی از عشقهای کوچک و رهایی از اسارتها(مسؤلیت وسازندگی،101) ترک نیست که اخذ است. تو به وسعت می رسی نه اینکه دنیا را رها کنی، فقط برای خودت نمی کوشی و محدود نمی شوی. (ازمعرفت دینی تاحکومت دینی، 162) برداشتن و آوردن است نه رها کردن و رفتن. با نداشتن برابر نیست. زهد موضع گیری مناسب است. نه موقعیت مناسب یا نامناسب. ( از معرفت دینی تا حکومت دینی،218)
این است که تو از محرک های غریزه و عادت که محدود به تو هستند و در این حوزه می جوشند فراتر بیایی، تنها به خودت محدود نشوی. زمانی که درنجد یا یمامه گرفتاری هست آرام نباشی. به اندازه توانت بکوشی و به اندازه نیازت برداری. زهد کم کار کردن نیست، کم برداشتن است. ( ازمعرفت دینی تاحکومت دینی، 219)
زیبایی: هماهنگی استعدادها و اندامهای هر چیز با کاری که از آن می خواهند(مسؤلیت وسازندگی،100)
تطابق و هماهنگی وارثان عاشورا، 104) عدل و حق تعادل و هماهنگی هدف و جهت
تشخیص آن نسبت به کاری که از ما می خواهند و غایتی که برای آن ساخته شده، سنجیده می شود (مسؤلیت وسازندگی،95)
س
سائح: انسانی که به خاطر عبادت در روی زمین راه افتاده و به روزه داری می گویند که به خاطر خوراک و نیازهای روزمره اش از عبادت محروم نمی شود و به کارهایش می رسد.(قیام 197)
سبقت:نسبت عمل با عمل دیگرانی است که در راه هستند. (انتظار،211)
سجود:کرامت و تکریم، تواضع و تذلل و طاعت و پذیرش. (تطهیر بقره، 66)
سجده مرغمتین: رغم انف شیطان مالیدن دماغ شیطان به خاک (حج 25)
سداد پرکردن شکافها و برداشتن کسری ها و کمبودها است.(وارثان عاشورا، 55)
سرعت: نسبت عمل با زمانی که عمل در آن انجام می گیرد.(انتظار،211) نسبت سعی با زمان مناسب و مکان مناسب (وارثان عاشورا، 127) سطحی: بیگانه از ژرفا و عوامل (فقر، 6)
سعی: نسبت عمل با توانایی. (نامه های بلوغ، 156_ انتظار، 211) نسبت بازدهی با توانایی (وارثان عاشورا، 127)
سفیه: متضادحکیم، بدون سنجش اقدام کردن. در برابر آنچه از دست داده چیزی بدست نیاوردن(تطهیر بقره، 29)
سلوی: نوعی پرنده، آنچه موجب آرامش انسان می گردد. (تطهیره بقره، 93)
سلام: جدایی از هر عیب و آفت است در رحمت و درود برکت. (تطهیر3، 138)
سنت:تجربه انسان (انتظار، 37)
سوء::بدی (تطهیر بقره، 243)
سیاحت: حرکت عبدی است که می خواهد تولید کند و می خواهد از آنچه که یافته و از رزق هایی که بهره مند شده دیگران را بهره مند سازد و در این حرکت تمنایی ندارد و به دنبال غنیمتی نیست. (قیام،197)