فلسفه ارتباط بین دو مؤمن
نوع ارتباطی که بین برادران مؤمن برقرار است بسیار متفاوت است با روابط اجتماعی ما شرقی ها که مثلاً مهمان نوازیم، پرحوصله ایم و . . . .ولی این قصّه، یک چیز دیگری است. یک حدیث عاشقانه است که بین عاشق های خدا برقرار می شود که حالا رابطه آنها با یکدیگر هم جوری است که به تعبیر روایت، عین یک بدن هستند، یک مجموعه اند.
یک نفر تکی نیست، که حضرت رسول(ص) میفرمایند حالت برادرهای مؤمن نسبت به هم مثل یک بدن است که اگر جایی از آن مریض شد، بقیّه جاها هم مریض می شود. به تعبیر همین روایت، مؤمنین با هم یک حالت همراهی دارند که در شببیداری، در تب، در درد و . . . همه بدن ما این احساسات را دارد.
نحوه ارتباط با اطرافیان
در روایتی دیگر می گوید – در قرآن هم هست- همه مردم بر ما یک حق دارند و آن حق هدایت است، همه آدم ها با هر ویژگی چه صاف و صوف و چه کج و با هر قیافه و شکل و ظاهری که دارند، قشر مذهبی اصلاً موفّق به ارتباط برقرارکردن با آنها نیستند، وظیفه ما این است که به آنها توجّه کنیم. باید یکجوری با آنها ارتباط بگیریم، محبّت کنیم، توجّه ما را جلب کنند، حرف های ما را بشنوند، تا آرام آرام اثر بگذارد.
ارتباط پیامبران با اطرافیان
پیامبران خدا اوّلِ دعوت و صحبت هاشان یک جمله دارند و به قومشان می گویند: < یا قَومِ … إنی أخافُ عَلیکُم عَذابَ یَومٍ عَظیمٍ(3)> این جمله از این جهاتی که عرض می کنم خیلی قابل دقت است. “یا قَومِ” یعنی “ای قومِ من”. می تواند پیغمبر خطاب به آنها بگوید: یا أیُّها النّاسُ، یا أیُّها . . . ولی پیامبر میگوید “ای قومِ من” این تعییر این ویژگی را دارد که دوستانه است، می خواهد بگوید که از روز قیامت بترسید، این جمله یعنی بترسید از عذاب روز قیامت. این دلسوزی و محبّت را نشان می دهد.
ببینید چه ارتباطی با مخاطب برقرار کرده است، یک ارتباط عمیق دوستانه و در این فضا یعنی فضایی گرم و صمیمی با مخاطب صحبت می کند. و قوم های مختلفی که با پیامبران بودند عده ای از آنها خشن بودند مثل فرعون، عده ای مفسد بودند مثل قوم لوط، ولی شروع پیامبران شروع خشنی نیست حتی سراغ فرعون می آید و می گوید می خواهی تو را هدایت کنم تا به پاکی برسی و به پروردگار برسی. با محبّت و دوستی حرف می زند، یعنی سعی می کند ارتباط و هدایت حتی در خصوص فرعون لطیف باشد و امکان انتخاب برای او فراهم باشد. اگر انتخاب خوب کرد و با ما همراه شد و ایمان آورد باید او را کمک کرد و آرام آرام هر آنچه را که خودت داری به او هم انتقال دهی و به هر آنچه رسیدی او را هم برسانی. این تعبیرات قرآن در سوره آل عمران است.
سنگهای بزرگ و عشقهای بزرگتر
گاهی اوقات در ذهن آدم این مطلب می آید که اینها کارها و بارهای بزرگی است و کار بزرگ نشانه انجام ندادن است و بار سنگ نشانه برنداشتن است و چطور می شود اینها را انجام داد؟ جواب قشنگی ایشان داده که اگر این ریشه های ایمانی باشد این بارها سنگین نیست. ایشان تعبیر می کند که برای عاشق کارهایی که انجام می دهد سنگین نیست بلکه شیرین ترینِ کارهاست.
اگر برای ما سخت است از ضعف ایمان است، عشق نیست. مثلاً یک کاری که مادر می گوید او از انجام آن لذّت می برد و خودم هم لذّت می برم اگر چه کار سخت باشد. این به خاطر آن عشق به مادر است. حالا اگر عشق های آدم بر اساس یک ایمان به خدا باشد چه اتفاقی می افتد؟ حالا برادر مؤمنام را دوست دارم و وقتی برای او کار می کنم، احساس سختی نمی کنم.