سخنرانی شب دوم محرم.
چکیده سخنرانی:
مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا
اراده، عبور از شناخت و طلب است و کسی آخرت را اراده میکند که قبلا به شناخت و طلبی رسیده باشد.
خدا میفرماید کسی که عاجله را میخواهد و دنیا را طلب میکند، ما هم امکاناتی را در اختیار او قرار میدهیم؛ البته برای کسی که بخواهیم: «مَنْ کانَ یُرِیْدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فِیْها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیْدُ»
میفرماید: تازه اگر بخل و کفر اهل ایمان نبود، حتی سقف خانههای اهل کفر را هم از نقره میکردیم: «وَ لَوْ لاَ أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّه…»
«اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمیشد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر میشدند خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره…»
کسی عزم آخرت را میکند که دنیا برای او کوچک شده باشد. به دنیا قانع نباشد. چنین افرادی همیشه در صلاه هستند. هر کاری بکنند، نماز است.
انسان صالح، طمّاع است نسبت به لقاء خدا و تمام تلاشش را برای آن میکند: «سَعَی لها سَعْیَهَا»
اگر ما آن طرف را جزء برنامهمان بدانیم و به آجله و آخرت نگاه داشته باشیم، هم احکام را درست میفهمیم و نماز و خمس و… برایمان توجیه پیدا میکنند. و هم سختیهای دنیا غیرقابل تحمل نمیشوند و توضیح مییابند.
نهایت صیر ما الی الله است. از تراب و خاک شروع میکنیم تا خدا. آیا نمیشود بگوییم: ما نمیخواهیم؟ خیر؛ نمیشود؛ برنامه هستی اینگونه تنظیم شده است. نمیتوانی بمانی و خوش باشی؛ چون آسیب میبینی.
تناقضها آنجا شکل میگیرند که ما برای ماندن برنامهریزی کردهایم، ولی خدا برای رفتن ما طرح ریخته است.