توضیح: فایل صوتی و خلاصه نکات زیر مربوط به سلسله جلسات سخنرانی استاد غنوی در حضور جمعی از دانشجویان است که در حدود سی سال پیش در دانشگاه صنعتی شریف تهران برگزار شده است.
جلسه هفتم:
– در خصوص مشروعیت ولایت فقیه از باب امور حسبه، اختلافی نیست. در باره مشروعیت آن از باب بناء عقلاء و وکالت هم، هرچند اشکالاتی شده است، اما تقریبا حرف مهمی نیست. اما ولایت فقیه از باب نیابت معصوم، سخت محل اختلاف است و حتی نظر کسانی که معتقد به آن هستند نیز با هم تفاوت دارد.
– استدلالهای مسأله نیابت، اشکالات آن و پاسخ اشکالات:
– منابعی که مسأله نیابت در آنها مطرح شده است: 1- عوائد الایام نراقی 2- کتاب البیع امام خمینی، ج2، ص459.
دلیل اول از محکمترین دلیلهاست. مستند آن روایتی است که در «عیون اخبار الرضا» به سه طریق ذکر شده است. این حدیث در کتابهای دیگر نیز آمده و به علت کثرت سلسله جای خدشه در سند آن وجود ندارد:
قال امیر المؤمنین (ع) قال رَسول اللَّه (ص): اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائی (ثلاثَ مرّاتٍ) قیل: یا رسول اللَّهِ، و مَن خلفاؤک؟ قالَ: الّذینَ یَأتُونَ مِنْ بَعْدی، یَروُونَ حَدِیثی وَ سُنّتی فَیُعلِّمُونَها الْنّاسَ مِنْ بَعْدی»
امیر المؤمنین (ع) میفرماید که رسول اللَّه (ص) فرمود: «خدایا، جانشینان مرا رحمت کن.» و این سخن را سه بار تکرار فرمود. پرسیده شد که ای پیغمبر خدا، جانشینانت چه کسانی هستند. فرمود: «کسانی که بعد از من میآیند، حدیث و سنت مرا نقل میکنند، و آن را پس از من به مردم میآموزند.»
مقدمه اول: منظور از «خلفا» در روایت نمیتواند معصومین باشد. چون در روایات، معهود و معمول نیست که از ائمه به رُواه حدیث(راویان حدیث) یاد شود.
مقدمه دوم: دقت در تعبیر «خلیفه». مگر نه این است که زمانی که پیامبر به علی میگوید: «انت خلیفتی» (تو جانشنین من هستی) ما این را میفهمیم که منظور او جانشینی در تمام شئون پیامبر است، در این روایت نیز جانشینی و نیابت علماء از پیامبر، در تمام شئون منظور بوده است.
اشکال اول: معلوم نیست که منظور از «رواه الحدیث» فقها باشند. چون راوی حدیث به «مُحَدِّث» یعنی کسی که حدیثی را حفظ کرده و نقل میکند، نیز گفته میشود.
پاسخ: با توجه به اینکه در روایت، تعبیر «فَیُعلِّمُونَها الْنّاسَ مِنْ بَعْدی» آمده است، منظور، تنها فقها و مجتهدین میتواند باشد. چون کار «محدث» تعلیم نیست و صرفا نقل میکند.
اشکال دوم: فقیه ممکن است سه شأن را از رسول گرفته باشد: 1. حکومت 2. ارشاد و تبلیغ 3. قضاوت که به قرینه: «یروون حدیثی وسنتی» میگوییم منظور، فقط شأن تبلیغ و ارشاد رسول است.
پاسخ: بعد از اینکه روشن شد منظور از «یروون حدیثی و سنتی» بیان این نکته است که کسانی خلیفه رسولاند که فقیه باشند، معلوم میشود جملۀ «یروون…» به کار فقیه اشاره میکند. چرا که فقها اکنون هم که رساله مینویسند، در حقیقت کار روایت حدیث را انجام میدهند. چون حکم موجود در احادیث را برای مردم بیان میکنند.
سؤال: اگر مسأله نیابت برای ما اثبات نشود با چه مجوزی ولایت فقیه را بپذیریم؟ اگر ولایت فقیه از باب نیابتِ از امام ثابت نشود، مشکلات و سؤالات زیادی بوجود میآید. بسیاری از جرائمی که برای مواد مخدر و کارهای غیرقانونی دیگر وضع میشود، مجوز شرعی نخواهند داشت. مرجع تقلید اگر نائب از معصوم نباشد، نمیتواند حکم جدیدی وضع کند و حلال خدا را حرام کند.
جواب: ما به جز نیابت برای حل این مشکلات راههای دیگری نیز داریم. در فقه، عناوینی مثل «حَرَج» و «اختلال نظام» داریم که در هر بحث فقهی که محقَّق شوند، حکم مشخصی دارند.
فقهایی که ولایت فقیه را قبول ندارند نیز بسیاری از احکام را از باب «اختلال نظام» واجب دانستهاند. مثلا گفتهاند: «حدود باید اجرا شوند، والا لَاختَلَّ النِّظام.»
مسائلی چون جرائم مواد مخدر، قوانین راهنمایی و رانندگی و… نیز از باب اختلال نظام وضع میشوند.
علاوه براینها مسأله اهم و هم مطرح است.
از حضرت علی علیهالسلام میپرسند: «چرا در مقابل شیخین قیام نکردی؟» میفرماید: «به خاطر این بانگ اذانی که الآن به گوش میرسد.» او به خاطر مصلحت اسلام از ولایت صرف نظر میکند. پس مهمترین اصل مصلحت اسلام است و پس از آن مهمترین اصل، مصلحت حکومت است.
به خاطر مصلحت حکومت میتوان چیزی را جایز یا ممنوع کرد و قانون جدید وضع کرد. جریمه برای مواد مخدر اگر بدعت است، ولی وقتی مصلحت حکومت مطرح میشود، اشکالی ندارد.
بنابراین اگر قائل به ولایت فقیه از باب نیابت نباشیم، از دو جهت محدوده وسیع اختیارات حکومت را توضیح میدهیم:
1- از راه عناوینی چون: «اختلال نظام و عُسر وحَرَج.»
2- قاعده «أهم و مهم» که مهمترین چیزها اول مصلحت اسلام است و پس از آن حکومت اسلامی.