خدا را کجا بیابیم،
خدا نزد مسلمین است یا مؤمنین یا متقین یا محبین و یا مخبتین؟
خدا نزد دلهای شکسته است![1]
وقتی میبینی اعمالت سدّ راهت هستند و در آنها ماندهای و هنوز وصل به حق نشدهای و کاسهات نه تنها خالی بلکه شکسته و آلوده است، آنجا که عاجزی و خسته، پایی برای رفتن نداری و
بلاها توانت را بریدهاند،
شرمندهای و ناتوان، سوار بر مرکب عجز و اضطرار شو.
چه کنیم؟ به کدامین ریسمان چنگ زده تا از این گرداب رهایی یابیم؟ باید شکست!
مرحوم حاج شیخ علی صفایی(ره) آن پیر طریقت که با شریعت به حقیقت رسید، شام غریبانی پیام أبیعبداللّه علیهالسّلام را به تمامی اهل معرفت و عرفان به همه کسانی که در این عالم به دنبال حق میگردند و در نهایت شعار اناالحق میدهند، اینگونه بیان نمود که حسین(ع) در عصر عاشورا در سرزمین نینوا بعد از گذشتن از همه چیزش و سربلند از تمامی امتحانات و ابتلائات، در آخرین لحظات، صورت به خاک تفتیده کربلا گذاشت و از حنجرۀ نازنینش که تا دقایقی دیگر زیر تیغ اهل دنیا قرار میگیرد، پیامی گذاشت. (اینجا استاد ضجه میزد و به خدا قسم میخورد که ما دور نیستیم از اینکه به خاطر گندمهای ری دستمان را به خون حسین(ع) آلوده کنیم):
پیامی گذاشت برای همه کسانی که سالکند و به دنبال حقیقت،
الهی رضاً برضائک…
لامَعبود سِواک یا غیاث المستغیثین
آخرین کلام و پیام حسین، استغاثه به حق بود.
نه ایمان نه عشق نه تقوی و نه علم و عمل و نه احسان که او به اِخبات[2] رسید. او دیگر به عملش نمیاندیشید. او به قرب و لقاء و رضوان حق رسیده بود.
[1]. إنَ اللّه عِندَ مُنکَسِرَه قُلُوبِهِم.
[2]. اخبات در لغت به معنای تواضع و خشوع و هبوط و ذلت است. استاد در کتاب وارثان عاشورا ص 62 میفرماید:
«رحمت خدا به مخبتین نزدیک است؛ اما وصال رحمت در گرو اخبات و انکسار است؛ چون عبد دیوارهایش ریخته و محدودیتش شکسته و از آنچه به او عنایت میشود، به غرور و قدرت گرفتار نمیشود و خود را نمیبیند و اناالحق نمیزند که هوالحق میزند.»