توضیح:
متن زیر چکیده جلسه مباحثه کتاب درسهایی از انقلاب، اثر استاد صفایی است که این روزها در مؤسسه لیلهالقدر برگزار میشود.
در این جلسه، شاگردان استاد صفایی، با مدیریت حجتالاسلام و المسلمین لاجوردی، درباره مطالب این کتاب، با هم مباحثه میکنند.
این گفتگوها پنجشنبهشبها، ساعت 19:30، در مؤسسه لیلهالقدر، برگزار میشود و حضور در آنها، برای عموم آزاد است.
هماکنون، موضوع گفتگو، جلد اول کتاب درسهایی از انقلاب، یعنی «انتظار» است.
چکیده جلسه اول
– کتاب درسهایی از انقلاب، حاصل درسهای استاد صفایی برای اعضای کمیته قم است که در اوایل انقلاب برگزار میشد. بعد از قطعشدن کلاسها، خود استاد، مباحث را به صورت نوشته ادامه داد.
– از آنجا که استاد معتقد بود انقلاب اسلامی سه گام دارد: انتظار و تقیه و قیام، انتشارات لیلهالقدر درسهایی از انقلاب را در سه دفتر به صورت جداگانه منتشر کرد.
– اوایل انقلاب، تأثیر افکار مارکسیستی در انقلابیهای مذهبی، بسیار بود. آنها برای اینکه به روشنفکران نشان دهند، دین هم اندیشههای انقلابی دارد، برخی از عناصر فکری مارکسیستی را وارد دین میکردند. به عقیده استاد صفایی، این کار التقاط به شمار میآمد.
– انقلاب فرهنگی از منظر استاد صفایی یعنی تغییر اساسی در ریشهها و تحول نگاهها تا بر اساس آن، رفتارها عوض شود.
– استاد در پاسخ به این سؤال که در برابر معضلات و مفاسد اجتماعی از کجا شروع کنیم، تحلیلهایی را مطرح و نقد میکند.
– مارکسیستها ریشه مشکلات را در روابط تولیدی و طبقات اجتماعی میدانند. آنها معتقدند ما باید کاری کنیم که طبقه اجتماعی نداشته باشیم. باید رابطه بین تولیدکننده و کارگر را به هم بزنیم.
– دیدگاههای بسیاری از تحلیلگران، از اساتید دانشگاه گرفته تا برخی روحانیون نیز به همین جا برمیگردد. آنها که مذهبی بودند میگفتند: «جامعه بیطبقه توحیدی».
– به عقیده استاد، تولید فسادآور است، اما سرچشمه و سرنخ نیست. ریشه اصلی، تولید نیست. او میگوید: انقلاب اسلامی انسان را تا مسئلهای پیش از تولید دنبال میکند.
– اسلام از قبل از تولید و حتی از قبل از روابط اجتماعی شروع میکند. چرا انسان به تولید رو آورد؟ به جهت ترکیب خاص انسان.
– انسان بیشترطلب است و درک فاصلۀ میان آنچه که دارد و آنچه میتواند داشته باشد، سبب میشود حرکت اجتماعی او آغاز شود.
– آیا باید با حکومت، آدمها را بسازیم یا با آدمها حکومت را تغییردهیم؟ آیا ابتدا باید ساختار سیاسی را تغییر دهیم یا آدمها را؟
– استاد میگفت: در تحول اجتماعی ابتدا باید از انسانها آغاز نمود. تا انسانها تغییر نکنند، حکومت تغییر نخواهد کرد. مادام که انسان دگرگون نشود، جامعه دگرگون نخواهد شد.
– ممکن است انقلابی بدون تحول آدمها صورت بگیرد، ولی این حرکت، پایدار نخواهد بود و مردم همانگونه که به سرعت انقلاب کردهاند، به سرعت هم از انقلاب جدا خواهندشد.
– نظام دینی مبتنی بر این است که آدمها خودشان فکر کنند و خودشان بفهمند و خودشان انتخاب کنند؛ اگرچه اشتباه کنند. بدترین استثمار این است که منِ آدم خوب، فکر کنم و توی آدم خوب، انتخاب کنی.
– انسانها باید خود بفهمند و خود بخواهند و خود بیایند.